سفارش تبلیغ
صبا ویژن


عهدی که با من بستی هیچ ؛ بهانه ی نیامدنت چیست !؟

میدانم که سحرگاهی از خواب بر خواهم خواست
سحرگاهی که خویشتن را _
از همه ی دیگر روزها متفاوت خواهم یافت
سحرگاهی که قلبم از رشته ی محبت آزاد گشته است !

با این حال ،
با این حال بی ندامتی و تأسفی خواهم رفت_
بی آنکه نگاهی به پشت سر اندازم
بی امید به بازگشت_
و بی توجه به خواسته ی قلبم فراموشت خواهم کرد_
برای همیشه !
پیکرت را ، آغوش و صدایت را

با این حال ،
با این حال به جز مهر تو ، مهری در من نیست
بی اشکی ، بی ناله یی از هم خواهم گسست
و رشته های مرموزی که همه ی وجودم را به اسارت و بند کشانده_
از قید تو آزاد خواهم کرد_
برای رسیدن به آرامش !

با این حال ،
با این حال باید یک بار دیگر خویشتن را بیابم
بی خیالی و سبکسریم را
و بیاموزم طریق رفتن و رهایی از تو را !

با این حال ،
با این حال در بر دیگر ، نامت را نیز فراموش خواهم کرد_
به خاطرات دور خواهمش سپرد
و مجالی خواهم یافت برای تفکری دیگر به فردا
زمان پایان یافتنِ دردها ، گریه ها و ترسهایم ...

با این حال ،
با این حال بجز مهر تو مهری در من نیست
با این حال ،                  
                با این حال ...

 


نوشته شده در چهارشنبه 85/11/25ساعت 12:30 عصر توسط کیا| نظر|

  ... ... ...
  ای عزیز که ماه ها دور از توام و حال نمیدانم آیا خودم هستم یا غیر؟!!
  آیا من کیا ،ی با نشاط قبلی هستم  یا یک جسم متحرک ؟!
  آیا اصلاً نشاط در من زنده است یا نه ؟
  آری نشاط در من زنده است زیرا :
  تا نامِ تو را از دهانِ کسی می شنوم آن را با گوشهایم می بلعم ،
  می خواهم هر چه بیشتر در مورد تو بگویند تا عطش سیری نا پذیرِ وجودم سیراب گردد ،
  ای عزیز ،
  بگذار تا طبیعت زنده است ما نیز زندگی کنیم ؛
  هر چند عمر ما همانندِ نقطه یی در برابر دریای بیکرانِ طبیعت است ؛
  بگذار قسمتی از خوشیِ طبیعت را بگیریم و ما نیز خوشی خویش را با او عادلانه تقسیم کنیم
  ... ... ...
                                                                                                              
  کیا...
نوشته شده در پنج شنبه 85/9/9ساعت 3:41 عصر توسط کیا| نظر|

 

 

 

n    آدمی زاد هر چه انسان تر می شود  
چشم به راه تر می شود  .
این حقیقت زیبایی  است که همواره می درخشد .

دکتر علی شریعتی

--------------------------------------------------------------------------ولی در مورد نوشته ها ی خودم نظر بدین ممنون میشم


  بنگر که چه زیباست داستان زندگی :
  بازیگر تویی ، کارگردان تویی ،
  تماشاچی تویی
  قصه نویس تویی ، ترانه خوان تویی
  آری تو!

 فقط تو این همه یی.
 
 
This is the beauty, the drama of life: you are the actor.
You are the director, you are the audience, you are the story-writer, you are the play-back singer, you are all, alone.
   

  

 

احتمالا شما هم با من هم عقیده هستین که بزرگان هر چی گفتند گل گفتند


 


نوشته شده در سه شنبه 85/7/18ساعت 8:23 عصر توسط کیا| نظر|

<      1   2   3   4      

Design By : Night Skin