عهدی که با من بستی هیچ ؛ بهانه ی نیامدنت چیست !؟
اکنون که فشار بیش از حدّ ِ تنهایی _
یأس و بغض مرا وادار به نوشتن میکند،_
سخت غمگیـــنم
گاه به این می اندیشم _
که تو دروغ میگویی!_
دروغی به بزرگیِ عمر _
به بزرگیِ خیانت _
به بزرگیِ خود دروغ ...
وقتی جفای تو را _
که سخت مرا می رنجاند می نگرم ،
دلــــم می گیــرد
تو مدعیِ عشقی _
عشقی عظیم که یارای گفتنش را نداری
و توان تحملش را ... !
و بعد این همه سردی ...؟!!!
کیا... نوشته شده در چهارشنبه 86/2/19ساعت
12:12 عصر توسط کیا| نظر|
Design By : Night Skin |