عهدی که با من بستی هیچ ؛ بهانه ی نیامدنت چیست !؟
انگار دیوانه شده ام _!
همچون مجنونی بیگانه از خویشان _
در دشت کویر خانه _
که بی آبتر از هر کویری _
بر زخمه های شوره زار تنم خودنمایی میکند آشفته ام !
و این بیگانگی _
تـَرکهای عاری از محبت و تشنه ی آن را _
عمیق تر جلوه گر میسازد ،
و من از این همه بی انصافی می گریم ...
... ... ...
کیا نوشته شده در پنج شنبه 86/8/17ساعت
3:52 عصر توسط کیا| نظر|
Design By : Night Skin |