قايقي خواهم ساخت ،
خواهم انداخت به آب .
دور خواهم شد از اين خاك غريب
كه در آن هيچكسي نيست كه در بيشهء عشق
قهرمانان را بيدار كند .
پشت درياها شهري است
كه در آن وسعت خورشيد به اندازهء چشمان سحرخيزان است .
شاعران وارث آب و خرد و روشني اند .
پشت درياها شهري است !
قايقي بايد ساخت .